نصف جهان: گنجینهای از فرهنگ ایرانی
آگاه نوشت: بیایید نگاهی به این نگین کویر ایران در دورههای مختلف تاریخی بیندازیم. در هزاره سوم پیش از میلاد، زمانی که تمدنهای بزرگ بینالنهرین و ایلام در حال شکلگیری بودند، دشت وسیع و حاصلخیز حاشیه...
آگاه نوشت: بیایید نگاهی به این نگین کویر ایران در دورههای مختلف تاریخی بیندازیم. در هزاره سوم پیش از میلاد، زمانی که تمدنهای بزرگ بینالنهرین و ایلام در حال شکلگیری بودند، دشت وسیع و حاصلخیز حاشیه رودخانهای که امروزه زایندهرود نامیده میشود، شاهد اولین نشانههای سکونت دائمی انسان بود. کاوشهای باستانشناسی در تپه سیلک، واقع در شش کیلومتری جنوب غربی مرکز شهر کنونی اصفهان، سفالهای نقاشیشده با طرحهای هندسی پیچیده، کوزههای لعابدار اولیه و ابزارهای مسی را نمایان کرده که نشاندهنده وجود جامعهای پیشرفته با تقسیم کار، کشاورزی و تجارت اولیه است. این تپه، که قدمتی بیش از هفت هزار سال دارد، شامل لایههای متعدد تمدنی از دوره سنگ و مس تا اوایل عصر آهن است. ایلامیان، که از شرق با سومریها و از غرب با هخامنشیان آینده ارتباط داشتند، از طریق همین رودخانه مسیرهای تجاری خود را گسترش دادند؛ کتیبههای ایلامی یافتشده در نزدیکی اصفهان، نامهایی مانند «آنزان» را ذکر میکنند که احتمالاً به همین منطقه اشاره دارد. زایندهرود در این دوران نه تنها منبع آب، بلکه شریان حیاتی بود که غلات، میوه و دام را به دشت میآورد و امکان شکلگیری روستاهای بزرگ را فراهم میکرد. بدون وجود این رودخانه، هیچ تمدنی در این دشت خشک زاگرس نمیتوانست پایدار بماند.
گَبَه، انبار امپراتوری و پلهای سنگی اولیه، در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، داریوش اول امپراتوری هخامنشی را تثبیت کرد و شهری که در کتیبههای بیستون و پرسپولیس به نام «گَبَه» یا «گَبی» ثبت شده، به یکی از مراکز کلیدی ساتراپی پارسه تبدیل شد. این شهر، که در مسیر جاده شاهی (شاهراه اصلی امپراتوری از شوش تا سارد) قرار داشت، انبار عظیم غلات، ادویه و پارچه بود. کاروانهای شتر هند و چین از اصفهان عبور میکردند و مالیاتهای سنگینی به خزانه شاهی واریز میشد. مهندسان هخامنشی برای اولین بار پلهای سنگی دائمی بر زایندهرود ساختند که پایههای این پلها، که از سنگهای تراشخورده و ملات آهکی استفاده میکردند، هنوز در پل شهرستان امروزی قابل شناسایی است. این پلها نه تنها برای عبور ارتش، بلکه برای کنترل سیلابهای فصلی و تسهیل تجارت طراحی شده بودند. در این دوره، اصفهان هنوز پایتخت نبود، اما به عنوان یک گره استراتژیک، پایههای شهرسازی آینده را بنا نهاد.
گسترش محله جی و مسیر فرعی جاده ابریشم در دوره اشکانیان، از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، محله جی، که امروز قدیمیترین محله مسکونی زنده اصفهان محسوب میشود، به تدریج گسترش یافت. این محله در غرب زایندهرود قرار داشت و شامل خانههای خشتی با حیاط مرکزی، کارگاههای سفالگری و بازارهای کوچک بود. مسیر فرعی جاده ابریشم از شهرری به سمت جنوب، از اصفهان عبور میکرد و سپس به پرسپولیس و بندرهای خلیج فارس میرسید. بازرگانان اشکانی پارچههای ابریشمی چینی، ادویه هندی و شیشههای رومی را در بازارهای اصفهان مبادله میکردند. معابد زرتشتی و آتشکدههای کوچک در این دوره ساخته شدند و جمعیت شهر به حدود پنجاه هزار نفر رسید. اشکانیان، با سیاست غیرمتمرکز خود، به شهرهای محلی مانند اصفهان آزادی عمل بیشتری دادند که این امر زمینهساز رشد فرهنگی در دورههای بعدی شد.
اسپاهان، پایتخت تابستانی و پایگاه شهرسازی ایرانی، اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی در سال ۲۲۴ میلادی، شهر جدیدی به نام اسپاهان را در حاشیه زایندهرود تأسیس کرد. او کاخی بزرگ با ستونهای سنگی و نقاشیهای دیواری ساخت و آتشکدهای عظیم در محله جوباره بنا کرد که یکی از سه آتشکده مقدس ایران (همراه با یزد و پارسه) بود. شاپور دوم در قرن چهارم پل شاپوری را بر زایندهرود احداث کرد؛ پلی با دهانههای وسیع که پایههای آن هنوز در پل شهرستان امروزی دیده میشود. خسرو انوشیروان، معروف به انوشیروان عادل، در قرن ششم سیستم پیچیدهای از مارهای آبی (تونلهای زیرزمینی با دهانههای چاهی برای دسترسی بیرونی) طراحی کرد که آب را از کوههای اطراف به مزارع و باغهای اصفهان میرساند. این سیستم، که الهامبخش قناتهای بعدی شد، امکان کشت دوبار در سال را فراهم کرد. جمعیت اسپاهان در اوج دوره ساسانی به صد هزار نفر رسید.
کتابخانههای عمومی متون یونانی، هندی و سریانی را به پهلوی ترجمه میکردند؛ فیلسوفانی مانند پولس پارسی در این شهر تدریس میکردند. ساسانیان پایههای شهرسازی ایرانی را در اصفهان گذاشتند: باغهای چهارباغی با جویهای آب، پلهای چندمنظوره (هم برای عبور و هم برای سدسازی)، قناتهای پیشرفته و کاخهایی با ایوانهای بلند. این الگوها قرنها بعد در معماری اسلامی و به ویژه صفوی تکرار شدند.
از اسپاهان به اصفهان، مسجد بر خرابههای آتشکده در سال ۶۴۲ میلادی، عبدالله بن عامر، فرمانده عرب، با لشکری از کوفه به سمت اسپاهان حرکت کرد. مقاومت چهل روزه و دیوارهای ساسانی مستحکم مانع او شدند، اما کمبود آذوقه شهر را تسلیم کرد. ساکنان خراج سنگینی معادل هزار درهم نقره برای هر نفر پرداختند و نام شهر به «اصفهان» تغییر یافت. اولین مسجد جامع در سال ۶۴۵ میلادی بر خرابههای آتشکده اصلی ساسانی ساخته شد؛ ستونهای سنگی قدیمی در شبستان مسجد هنوز قابل مشاهده است. این مسجد، که ابتدا ساده بود، در قرنهای بعدی گسترش یافت و به نماد تبدیل دین به اسلام در شهر تبدیل شد.
ربض جدید، پایتخت شیعی و شکوفایی تجاری در قرن هشتم، خلفای عباسی ربض (دژ) جدیدی در شرق زایندهرود ساختند؛ محلههایی با بازارهای سرپوشیده، حمامهای عمومی و کاروانسراها. آلبویه، که در قرن دهم بر بغداد و ایران مسلط شدند، اصفهان را به اولین پایتخت شیعی ایران تبدیل کردند. آنها حوزه علمیهای بزرگ ساختند و علمایی مانند شیخ صدوق و ابن بابویه را از بغداد به آنجا دعوت کردند. ساخت مساجد شیعی، حسینیهها و کتابخانههای تخصصی در این دوره رواج یافت. جمعیت شهر به دویست هزار نفر رسید.
اقتصاد بر پایه تولید پارچههای ابریشمی با طرحهای طلایی و سفالهای لعابدار آبی-فیروزهای بود که به چین و بیزانس صادر میشد. بازارهای اصفهان، که از سلجوقیان به یادگار مانده بود، در این دوره شکل گرفتند.
در سال ۱۰۵۱ میلادی، طغرل بیک سلجوقی پایتخت را از ری به اصفهان منتقل کرد تا از تهدیدات ترکان غز دور باشد. ملکشاه و وزیرش نظامالملک شهر را به پایتخت علمی تبدیل کردند. نظامالملک در سال ۱۰۶۷ نظامیه اصفهان را تأسیس کرد؛ دانشگاهی با خوابگاه، کتابخانه و اساتید برجسته که بزرگترین مرکز آموزشی جهان اسلام پس از بغداد بود. با توجه به اینکه آثار ابنسینا پس از مرگش در این مراکز تدریس میشد، غزالی و خواجه نصیر طوسی در جوانی در این نظامیه درس خواندند یا تدریس کردند.
مسجد جامع عتیق به عنوان بزرگترین مسجد ایران با چهار ایوان، گنبدهای دوپوسته و کتیبههای کوفی بین سالهای ۱۰۸۰ تا ۱۱۲۱ ساخته شد. منارهای ساروج، بلندترین منارههای آجری ایران با ارتفاع بیش از چهل متر در قرن دوازدهم برپا شدند. پل شهرستان در سال ۱۱۱۰ تکمیل شد؛ پلی با یازده دهانه که هنوز فعال است. اصفهان در قرن دوازدهم نه تنها پایتخت سیاسی، بلکه دارالعلم جهان اسلام بود: فلسفه، ریاضیات، نجوم و پزشکی در آن شکوفا بود.
چنگیز، محاصره چهلروزه و شهر مردگان در سال ۱۲۲۰ میلادی، چنگیزخان شخصاً لشکرش را به سمت اصفهان هدایت کرد. محاصره چهل روز طول کشید؛ مدافعان از دیوارهای سلجوقی دفاع کردند، اما منجنیقهای مغول دیوارها را فرو ریخت. پس از تسلیم، کشتار سیستماتیک آغاز شد: صد هزار نفر یعنی نود درصد جمعیت، در یک هفته قتلعام شدند. چنگیز دستور داد شهر به طور کامل غارت و سوزانده شود؛ فقط مسجد جامع و چند پل سنگی باقی ماندند. برای هفتاد سال، اصفهان به «شهر مردگان» معروف بود؛ علف در کوچهها میرویید و جمعیت به کمتر از پنجاه هزار نفر رسید. این ویرانی، اولین ضربه مهلک به جایگاه فرهنگی شهر بود.
بازسازی تدریجی و مقدمه شکوفایی هنری در قرن چهاردهم، اولجایتو، ایلخان مغول، شهر را بازسازی کرد. او گنبد سلطانیه زنجان را ساخت که الگویی برای گنبدهای دوپوسته صفوی در اصفهان شد. دانش نجوم از رصدخانه مراغه به اصفهان منتقل شد؛ ستارهشناسان جدولهای نجومی دقیقی تدوین کردند. در دوره تیموریان، شاهرخ میرزا مدرسه امامیه را در محله جلفا ساخت. مکتب نقاشی هرات، با مینیاتورهای ظریف و رنگهای زنده، هنرمندان را به اصفهان کشاند. این دوره، پلی بین ویرانی مغول و شکوفایی صفوی بود؛ هنر، علم و شهرسازی به آرامی احیا شدند.
شاه عباس و انتقال پایتخت به نصف جهان در سال ۱۵۹۸ میلادی، شاه عباس اول پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد. دلایل چنین امری متعدد بود: دور بودن از مرزهای عثمانی در غرب و ازبکها در شرق، قرار گرفتن در مرکز دشت حاصلخیز، کنترل کامل بر تجارت ابریشم و جریان پایدار زایندهرود. شاه عباس، که به «معمار بزرگ» معروف شد، برنامهای جامع برای تبدیل اصفهان به پایتخت جهانی تدوین کرد.
انحصار ابریشم، جلفای نو و میدان نقش جهان شاه عباس سیصد هزار ارمنی را از جلفای قدیم (در ارمنستان) به زور به اصفهان منتقل کرد؛ آنها در محله جلفای نو ساکن شدند و کلیسای وانک را ساختند. ارامنه مرکز تجارت ابریشم، جواهرسازی و چاپخانه (اولین چاپخانه ایران در ۱۶۳۸) شدند. شاه عباس تجارت ابریشم را انحصاری کرد؛ درآمد سالانه دو میلیون تومان طلا – معادل ۱۰ میلیارد دلار امروز – از بندرعباس به اصفهان سرازیر میشد. میدان نقش جهان در سال ۱۶۱۲ تکمیل شد؛ این میدان، مستطیل عظیمی به طول پانصد و ده متر و عرض صد و شصت متر است.
بدون نظر! اولین نفر باشید